اگر چه دورم از حرم با صفای تو آقا
من از ازل شده ام مبتلای تو آقا
گره زدم دل خود را به پنجره فولاد
دو چشم من به امید عطای تو آقا
رضا تویی و رضای خدا، رضایت توست
تمام سعی و تلاشم رضای تو آقا
ز آستان تو هرگز جدا نخواهم شد
که پادشاه جهانم، گدای تو آقا
کبوتر حرم توست، مرغ دل همه دم
از آن زمان که شدم آشنای تو آقا
تمام درد بشر را به جان خریدارم
برای آن که بنوشم دوای تو آقا
بهشت روی زمین، بارگاه قدسی توست
و شیعه سایه نشین سرای تو آقا
خوش آمدی قدمت را به دیده ام بگذار
که توتیای بصر، خاک پای تو آقا
زیارت حرمت آرزوی روز و شبم
تمام دار و ندارم فدای تو آقا
ولایت تو دلیل بهشت رفتن ماست
بهای جنت و رضوان ولای تو آقا
تمام عزت هر دو جهان از آن من است
در این جهان شده ام چون فنای تو آقا
قسم به عشق، شد آن کس که زائر حرمت
شده است زائر عرش خدای تو آقا
به عشق روی تو خورشید چشم بگشاید
و من به فکر سرودن برای تو آقا...